يک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقۀ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می رسد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانۀ عطر ستاره های کریم
سرشار می کند.
و می شود از آنجا
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کرد
یک پنجره برای من کافیست....
هنوز بر سر سفره کرم تو نشستهام و نور میخورم و نور مینوشم... میزبان کریم من! باور ندارم سفره برچینی حتی اگر یک مهمان مانده که گستاخ و حریص دل از ضیافت تو نمی برد ... از در تو کجا دارم که بروم یا اکرم الاکرمین؟
******
دوستان عزيز با دادن نظراتتون منو خوشحال مي كنيد.سپاس گزار شما: محسن
برچسب : نویسنده : noor8286o بازدید : 125